
" گیتار بی تار و اُرگ سرخ "
مجموعه اشعار یزدان
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
یـک عمـر کـسانـی به دروغ میزیـستنـد پـشت سـر خـدعـه به نـماز میایـستـنـد " یـارای شـنیـدن حـقـیقـت نـیسـتـنـد " خــاری خـشـن و گـلـبُـن نـازک هـسـتـم حقخوری و دادکُشی از جنگ و کشتـار بدترست بـکش تـصویـر تـزویـر ، داخـل آیـینـه ؛ نـقاش در چـنتـه به جز آه و مـلال چیـزی نیست دیگـر به چه آرمـان و امیـد بایـد زیست ! گـویـنـد ؛ کـه روزی آورنـدسـت ، مـهـمـان اندوه که مهمان منست ، تکلیف چیست؟ یزدان_ماماهانی _🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_ مـن ؛ بـوتــهٔ آفــتـاب زدهٔ بـیبـرگـم دیــوار فــرو ریخـتــهای از اَرگــم .. پیشمـرگ و فدایی و شهیـد مـرگم گل گـفـتـش : سـراغ کـویـر آمـدی ..
همصـحبـت این فرقـه نـباشیـد ، زیـرا :
یزدان_ماماهانی
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
برچسبها: ربـاعـیات یزدان ماماهانی
گـنجـشـک دل و عـقـاب چـابـک هستـم
شـمـشـیــر زبـانــم ؛ لــبــۀ تــیـز دارد ..
خواهی نَـبُـرَد بـکش کـنار ، رُک هستـم
یزدان_ماماهانی
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
آنکه میگویـد عدالـت محـورست ، بیدادگـرست
بـیـنـشـی بــیــدار ، بـدانــد در جــهـان واژگــان :
خفتـن و خُـسبیـدن و خوابیـدن امر مصـدرسـت
ایـن مطـب بـاشـد دکـتـر یا تـجـارتـخـانـه هـست
جای درمـان ؛ پـولـشویـی میکـنی ، دردآورسـت
داخلش فقـدان دادخواهیست و میدیدم فقط :
روی تابلو نامِ " داد " منقوش و نصب سردرست
هـمـچــو نـوزادیــم پــدر مـرده ؛ نــدارد مـادری !
بـی نـوازش مـانـده از دسـتان مـهـر سـرپـرسـت
فلسفـه پرسیده ایمـان و تقـدس چیست ؟ بداد :
پاسخش را منطـق ؛ هردو ساختـههای باورسـت
یـک نـمایشنـامـه و اکـران فـیلـمـیسـت ، روزگار
کـارگـردانـش سـیـاسـت ، تـوطـئــه بـازیگـرسـت
پـردهایسـت حـائـل مـیان سلطـه و مـردم ولـی :
واقـعیّـت گفت : پـشتـش ؛ ماجـرایی دیـگرسـت
آگاهمند
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۲۳_۱_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
برچسبها: غـزلـیات یـزدان ماماهانی
بکش برجـستـه از دستان بستـه پینـه ؛ نـقاش
بـکـش از دود سـیـگار ، لای انـگـشـتـان امـروز
بکش از دلـخوشـی و حسـرت دیـرینـه ؛ نقاش
بـکش چاقـو و رنـگ سـرخ در آور تـیغـهاش را
زده چـاک بــزرگـی انـدرون سـیـنـه ؛ نـقـاش ..
بکش انـدوهـبـاران عکـسِ آغـوش و جـدایی :
به رنگ بغـضواشک رستـم و تـهمینـه ؛ نـقاش
بـکش مـردی کـنار پـنجـره ، ایسـتاده غـمـبـاد :
تــمـاشـای غـروب سـوخـتــهٔ آدیـنــه ؛ نـقــاش
بکش هیـزم ز نفرت ، نفت رشک و آتش خـشم
شَـرار و گُـر کـشیـده در تـنـور کـیـنـه ؛ نـقـاش
بـکش فرجـام بـاران را که بعد از تـرک با ابـر :
چنان پاشیده شد ، برخـورد با آبگینـه ؛ نقاش
بـکش تمـثال "یزدان" را چو گنج خاک خـورده
نـهـان زیـرِ غـبـار آلـودهٔ گـنـجـیـنـه ؛ نـقـاش ..
نگارنده
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۱۸_۱_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
برچسبها: غـزلـیات یـزدان ماماهانی
برچسبها: ربـاعـیات یزدان ماماهانی
کشتـه شده زندگانی من ، از پیش :
یزدان_ماماهانی
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
برچسبها: ربـاعـیات یزدان ماماهانی
پــژمــردم ؛ بــهــارک دیــر آمــدی ..!
گـلـزار بـر آفـتـی نـیـسـت ؛ طاقـتـی
گـردیـده بــلا فـراگــیــر ؛؛ آمــدی ..؛
بـرگ شِـکوه بـکرد و گلایـه از بـهار :
بـازدیــد درخــتـان پــیــر آمــدی ؟؟
جنـگل سوخت گـمانم بـهار اشتبـاه :
راه گــم کـرده زیــن مــسـیــر آمـدی
بـلبـل هـم گـرفـتـه عـزا زیـن سبـب :
فـروردیــن ، چــرا زمـهـریـر آمـدی ؟
ساعـتها گـذشت و گـذشت عقـربـه
عـمـر سـیبـل و به ضـرب تیـر آمـدی
انـدوه مـن دهـان نـخـورده آشیام :
دنـبـال بِــبَــنــد و بـگـیــر ؛ آمــدی !!
آفـتـاب خـزانـم دمـیـد ، ای بــهـار ..
خـوش آمـدی ؛ ولــیـکـن دیـر آمـدی
گلایه
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۴_۱_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
برچسبها: غـزلـیات یـزدان ماماهانی
| طراح : صـ♥ـدفــ |