" گیتار بی تار و  اُرگ سرخ "

مجموعه اشعار یزدان

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

یـک عمـر کـسانـی به دروغ می‌زیـستنـد

پـشت سـر خـدعـه به نـماز می‌ایـستـنـد


هم‌صـحبـت این فرقـه نـباشیـد ، زیـرا :

" یـارای شـنیـدن حـقـیقـت نـیسـتـنـد "


یزدان_ماماهانی
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_


برچسب‌ها: ربـاعـیات یزدان ماماهانی‌
♥ چهارشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۲ ۷:۶ ق.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥

خــاری خـشـن و گـلـبُـن نـازک هـسـتـم


گـنجـشـک دل و عـقـاب چـابـک هستـم


شـمـشـیــر زبـانــم ؛ لــبــۀ تــیـز دارد ..


خواهی نَـبُـرَد بـکش کـنار ، رُک هستـم


یزدان_ماماهانی
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_

♥ شنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۲ ۶:۲۳ ق.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥

حق‌خوری و دادکُشی از جنگ و کشتـار بدترست
آنکه می‌گویـد عدالـت‌ محـورست ، بیدادگـرست

بـیـنـشـی بــیــدار ، بـدانــد در جــهـان واژگــان :
خفتـن و خُـسبیـدن و خوابیـدن امر مصـدرسـت

ایـن مطـب بـاشـد دکـتـر یا تـجـارتـخـانـه هـست
جای درمـان ؛ پـولـشویـی می‌کـنی ، دردآورسـت

داخلش فقـدان دادخواهیست و می‌دیدم فقط :
روی تابلو نامِ " داد " منقوش و نصب سردرست

هـمـچــو نـوزادیــم پــدر مـرده ؛ نــدارد مـادری !
بـی نـوازش مـانـده از دسـتان مـهـر سـرپـرسـت

فلسفـه پرسیده ایمـان و تقـدس چیست ؟ بداد :
پاسخش را منطـق ؛ هردو ساختـه‌های باورسـت

یـک نـمایشنـامـه و اکـران فـیلـمـی‌سـت ، روزگار
کـارگـردانـش سـیـاسـت ، تـوطـئــه بـازیگـرسـت

پـرده‌ایسـت حـائـل مـیان سلطـه و مـردم ولـی :
واقـعیّـت گفت : پـشتـش ؛ ماجـرایی دیـگرسـت


آگاهمند
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۲۳_۱_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_


برچسب‌ها: غـزلـیات یـزدان ماماهانی
♥ چهارشنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۲ ۶:۵۱ ب.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥

بـکش تـصویـر تـزویـر ، داخـل آیـینـه ؛ نـقاش
بکش برجـستـه از دستان بستـه پینـه ؛ نـقاش

بـکـش از دود سـیـگار ، لای انـگـشـتـان امـروز‌
بکش از دلـخوشـی و حسـرت دیـرینـه ؛ نقاش

بـکش چاقـو و رنـگ سـرخ در آور تـیغـه‌اش را
زده چـاک بــزرگـی انـدرون سـیـنـه ؛ نـقـاش ..

بکش انـدوهـبـاران عکـسِ آغـوش و جـدایی :
به رنگ بغـض‌واشک رستـم و تـهمینـه ؛ نـقاش

بـکش مـردی کـنار پـنجـره ، ایسـتاده غـمـبـاد :
تــمـاشـای غـروب سـوخـتــهٔ آدیـنــه ؛ نـقــاش

بکش هیـزم ز نفرت ، نفت رشک و آتش خـشم
شَـرار و گُـر کـشیـده در تـنـور کـیـنـه ؛ نـقـاش

بـکش فرجـام بـاران را که بعد از تـرک با ابـر :
چنان پاشیده شد ، برخـورد با آبگینـه ؛ نقاش

بـکش تمـثال "یزدان" را چو گنج خاک خـورده
نـهـان زیـرِ غـبـار آلـودهٔ گـنـجـیـنـه ؛ نـقـاش ..


نگارنده
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۱۸_۱_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_


برچسب‌ها: غـزلـیات یـزدان ماماهانی
♥ جمعه هجدهم فروردین ۱۴۰۲ ۸:۱۱ ق.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥

در چـنتـه به جز آه و مـلال چیـزی نیست

دیگـر به چه آرمـان و امیـد بایـد زیست !

گـویـنـد ؛ کـه روزی آورنـدسـت ، مـهـمـان

اندوه که مهمان منست ، تکلیف چیست؟

یزدان_ماماهانی

_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_


برچسب‌ها: ربـاعـیات یزدان ماماهانی‌
♥ پنجشنبه دهم فروردین ۱۴۰۲ ۶:۳۵ ق.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥

مـن ؛ بـوتــهٔ آفــتـاب زدهٔ بـی‌بـرگـم

دیــوار فــرو ریخـتــه‌ای از اَرگــم ..


کشتـه شده زندگانی من ، از پیش :

پیش‌مـرگ و فدایی و شهیـد مـرگم


یزدان_ماماهانی
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_


برچسب‌ها: ربـاعـیات یزدان ماماهانی‌
♥ سه شنبه هشتم فروردین ۱۴۰۲ ۷:۴۱ ق.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥

گل گـفـتـش : سـراغ کـویـر آمـدی ..
پــژمــردم ؛ بــهــارک دیــر آمــدی ..!

گـلـزار بـر آفـتـی نـیـسـت ؛ طاقـتـی
گـردیـده بــلا فـراگــیــر ؛؛ آمــدی ..؛

بـرگ شِـکوه بـکرد و گلایـه از بـهار :
بـازدیــد درخــتـان پــیــر آمــدی ؟؟

جنـگل سوخت گـمانم بـهار اشتبـاه :
راه گــم کـرده زیــن مــسـیــر آمـدی

بـلبـل هـم گـرفـتـه عـزا زیـن سبـب :
فـروردیــن ، چــرا زمـهـریـر آمـدی ؟

ساعـت‌ها گـذشت و گـذشت عقـربـه
عـمـر سـیبـل و به ضـرب تیـر آمـدی

انـدوه مـن دهـان نـخـورده آشی‌‌ام :
دنـبـال بِــبَــنــد و بـگـیــر ؛ آمــدی !!

آفـتـاب خـزانـم دمـیـد ، ای بــهـار ..
خـوش آمـدی ؛ ولــیـکـن دیـر آمـدی


گلایه
یزدان_ماماهانی
سـرایـش۴_۱_۱۴۰۲
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_


برچسب‌ها: غـزلـیات یـزدان ماماهانی
♥ جمعه چهارم فروردین ۱۴۰۲ ۷:۳۷ ق.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥



طراح : صـ♥ـدفــ