
" گیتار بی تار و اُرگ سرخ "
مجموعه اشعار یزدان
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
هانیِ خانمی ، معرض خونخوار تمام شد آن همه ساعت خوش اگر نان نامرد هرگز نمیخورد لیاقت نداری دهند بر تو فحش برو قبری فکند در گوشه ای دگر آن حنایت رنگ ندارد چه ساده فروخت و بدید چه با سهل ریخت خون مردم تو از جنس کفتار نعش خور کسی چون تو ابله و احمق دگر عمر امثالی چون تو زهر تو را کفن و دفن هم زیادیست تو حتی لایق گور و خاک نیستی ببوسم دست مردان بزرگ بهر نامردی کتک خوردهای زانیجانی ــــــــ🍃🦋گیـــتار بی تــــار🦋🍃____
خاطی و جانی و زانی و نابکار
چون تو قاطر باید بگفت : هُش
خودش را قعر چاهی نمی برد
فنا رفت دگر روزهای خوش
بکش راهی بر نکو توشه ای
ذاتت به غیر از ننگ ندارد
به گور رفت تن داش وحید
چه ساده هویت کرده گم
تو هم نان بُری هم جیب بُر
فرو بستی دیدگانت به حق
به پایان رسیدست از این بهر
کین اثر حمل بر کون گشادیست
تو در شابک و سیاهی لیستی
زدند تیغ بر فرق چون تو گرگ
خدایت نیامرزد گر مردهای
یزدان_ماماهانی
نگارش۱۳۹۸/۱۰/۸
برچسبها: مثنویات یزدان ماماهانی
| طراح : صـ♥ـدفــ |