" گیتار بی تار و  اُرگ سرخ "

مجموعه اشعار یزدان

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

اگر بینی که خنده میکنم من
تو را در یاد زنده میکنم من

 


درون آتش ماتم بسوزم
شدم بی ماه و اختر شب فروزم

 


کنم مست از شراب دیده، خود را
نکرد با من چرا دلبر مدارا

 


نمیدانم مرا در یاد او هست ؟
و یا با من شکست با دیگری بست؟!!

 


خودم را سوختم رویش به صد جان
ببینم از جمالش روز رخشان

 


من از پروانه و شمع عشق دیدم
ز تو طعام جدایی را چشیدم

 


هنوز ابر است و باران در پی رود
هنوز عمرست و باقی لحظه بود

 


بخواهد لحظه از من صبر کردن
نباشد بین ما از یاد بردن

 


میان باوفایی بی وفایی ست
مگر عاشق شدن آخر جدایی ست

 


برایت لحظه را فرصت شمارم
پشیمان باشی و آیی کنارم

 


دوباره قاب خالی از تو عکسی 

بگیرم از جدایی پند و درسی

 

 

 

عاشق‌کُش
یزدان‌_ماماهانی


برچسب‌ها: مثنویات یزدان ماماهانی
♥ یکشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۶ ۲:۲۳ ب.ظ بـ ه دستانــ 💥دل‌آرام💥 ♥



طراح : صـ♥ـدفــ